یک روز ظهر (دی 59 مالکیه سوسنگرد) که منطقه معمولاً از آتشهای طرفین آرام می گرفت در جلو ساختمان در کنار منبع آب در حال شستن لباس بودم که دیدم دکتر چمران در حالی که پایش کمی می لنگید پیاده از منطقه جلو که نیروهایش مستقر بودند بر می گشت من که یک مقدار خجالتی بودم سلامی کردم. بعد که ایشان رفت خبرش را به برادران دادم و از اینکه ایشان را به داخل ساختمان دعوت نکردم تا پذیرایی شود یا عکسی با هم بگیریم شرمنده شدم. آن موقع جاده بسته بود زیرا طرح دکتر چمران اجرا شده و آب توسط کانال به شرق هدایت می شد و از طریق یک قایق عرض کانال باید طی می شد. بعداً پلی روی جاده زدند و مشکل تردد حل گردید.